1- پروتستانها با قدرتالهي پاپ مخالفند و براي پاپ مرجعیت و عصمت قائل نيستند یعنی عصمت پاپ را قبول ندارند و رياست داشتن پاپ به تمام كليساها را نميپذيرند. پروتستانها هیچگونه و هیچ نوع مرجعیتی را قبول ندارند و به کشیشان و شبانان فقط به دید یک راهنما نگاه می کنند و تنها کتاب مقدس و اعمال رسولان (شاگردان عیسی مسیح) را مرجع خود می دانند.
2- در امور تشكيلات كليسایی به نبوت کردن و پرشدن از روح القدس و به زبانها صحبت کردن و شفا دادن و تفسیر به رای آیات کتاب مقدس، در میان عموم مردم قائل می باشند و به چنین چیزهایی به آشکارا عمومیت می بخشند و تبلیغ می نمایند، در صورتی که در کاتولیک و ارتدکس این چنین مرسوم نیست و این امور فقط در دست کشیشان و اسقفان است و آنها هم چنین مراتبی را هرگز آشکار نمی کنند و آن را مخفی نگاه میدارند چون اعتقاد دارند که اگر شخصی به چنین چیزی بر اثر ایمان دست یافت یک چیز شخصی است نه عمومی و کاتولیکها و ارتدوکسها چنین حرکات و روشهای پروتستانها را فریب ، شارلاتان بازی و از شیطان می دانند.
3- پروتستانها برخلاف كاتوليكها و ارتدوکسها ميگويند: مؤمنان براي ارتباط با خدا احتياج به روحانيون ندارند و خود روح القدس معتقدین به عیسی مسیح را تعلیم می دهد، از اینرو، در رابطه با تفسير و تبيين كتاب مقدس معتقدند كه مؤمن به كمك روح القدس قادر به تفسير و تبيين كتاب مقدس است بر اين اساس هر مسيحي ميتواند پيام كتاب مقدس را شخص خود دريابد یا در دعا باشد تا خداوند به وسیله روح القدس وی را تعلیم دهد یا مطلب را برایش باز (آشکار) نماید.
4- كشيشان فرقة پروتستان همانند ارتدوکسها ازدواج را بر خود حرام نميدانند چون لوتر تأكيد ميكرد كه بايد به كشيشها اجازة زناشويي داده شود، ولی روحانیون كاتوليك از ازدواج نمودن منع شده اند.
5- اعتراف به گناه نزد پروتستانها واجب نيست و به اختیار است ولی در کاتولیکها و ارتدوکسها اعتراف هفتگی و ماهیانه و در هنگام مصیبت یا مرگ یا آلوده شدن به گناه یا وسوسه شدن به گناه لازم و ضروری است.
5- اعتراف به گناه نزد پروتستانها واجب نيست و به اختیار است ولی در کاتولیکها و ارتدوکسها اعتراف هفتگی و ماهیانه و در هنگام مصیبت یا مرگ یا آلوده شدن به گناه یا وسوسه شدن به گناه لازم و ضروری است.
6- پروتستانها به شريعت اعتقادی ندارند و می گویند ما زیر فیض هستیم همچنین پروتستانها برای هیچ یک از بيانيههاي كليسا و شوراها و اعتقادنامه های کلیسایی ارزش و قداست قائل نیستند و آنها را مصوبه هایی معمولی فاقد ارزش الهی و آسمانی می دانند ولی کاتولیکها و ارتدوکسها برای بیانیه ها و مصوبه های کلیسایی و اعتقادنامه های مسیحی ارزش الهی و قداست قائل هستند و قسمتی از شریعت خود را از آنها اخذ می نمایند.
7- پروتستانها همانند ارتدوکسها به برزخ اعتقاد ندارند، چون بحث اعتقاد به برزخ در كتاب اپوكريفاست كه پروتستانها آنرا قبول ندارند.
8- پروتستانها فقط برای پدرآسمانی و عیسی مسیح و روح القدس قداست قائل هستند و برای مریم باکره هیچگونه قداستی قائل نیستند که هیچ، برخی از فرقه های پروتستان بلکه مریم را گناه کار و کافر می دانند.
9- کلیساهای پروتستان ساده تر از کلیساهای کاتولیک مجلل و پر زرق و برق است و بر روی دیوارهای داخلی اکثر کلیساهای پروتستان نقاشی هایی از پدر پسر و روح القدس ترسیم شده ولی بر روی هیچ یک از تصاویر هاله ای نورانی یا حائل نور دیده نمی شود و نشان دهنده این است که تصاویر هیچگونه قداستی ندارند حتی تصاویر پدر و پسر و روح القدس. پروتستانها هیچگونه قداستی برای روحانیون یا قدیسان مسیحیت قائل نیستند و در کلیساهای آنها به ندرت پیکره دیده می شود و اگر هم باشد جنبه نمادین و تزئینی دارد نه مقدس و تقدیس شده.
10- روح القدس براى عمل كردن در مؤمنان از «پدر» صادر مى شود. این متن اظهار نامه ى ایمان است كه مورد توافق كلیساى ارتدوکس و کاتولیک بوده است. كاتولیكها روح القدس را صادر از پدر مى دانند و پروتستانها معتقدند كه روح القدس از خداي پدر و هم از خداي پسر صادر ميشود و براى صدور روح القدس خداى پدر و پسر (عیسی مسیح) با هم عمل مى كنند از آنجایی که در پروتستان فرقه های بسیار زیاد و گوناگونی ایجاد گردیده است برخی از فرقه های پروتستان منشاء روح القدس را از پسر می دانند نه از پدر.
11- كاتولیك ها عشای ربانی را به منزله ى تقدیم قربانى به خداوند مى دانند كه لازم است تحت اشراف روحانیان انجام پذیرد. به علاوه، بر این مطلب پاى مى فشارند كه در مراسم عشاى ربانى، نان و شراب حقیقتاً و ذاتاً به خون و گوشت مسیح تبدیل مى شود و این آموزه را تبدّل جوهر مى نامند. اما پروتستان هر دو مطلب را رد می نماید و معتقد است خداوند در همه جا حضور دارد و نان و شراب صرفاً نماد و یادگاری به یاد عیسی مسیح در آیین عشاى ربانى است و اعتقاد دارند كه نان و شراب حقيقتاً و واقعاً به خون و گوشت مسيح مبدل نمي شود يعني تغيير و استحالة واقعي به بدن مسيح را انكار ميكنند.
12- یكى دیگر از موارد اختلاف، مسئله ى اعتراف است. در کاتولیک و ارتدوکس شخص گناهكار مقابل كشیش مى ایستد و اعتراف خود را در حالى كه سرش را به موازات كمربند كشیش خم كرده، اظهار و اعلام پشیمانى مى كند. كشیش نیز شخص توبه كننده را به تناسب بزرگى گناهش به دعا، روزه و زیارت هاى مخصوص مكلّف مى سازد. كلیساى پروتستان با اعترافات و آمرزش گناهان به دست كشیش و با شفاعت خواستن از مقدسات مخالف است.
13- كاتولیك ها مناصب كلیسایى را به 7 رتبه تقسیم مى كنند، پاپ، کاردینال، اسقف، کشیش، شبان، خادم، شماس، اما ارتدكس ها مناصب را تنها سه رتبه مى دانند: اسقف، كشیش و شمّاس، ولی پروتستان ها مناصب را پنج مرتبه می دانند: اسقف ، کشیش ، شبان ، خادم ، شماس .
14- دعا براى مردگان، كه در كلیساى كاتولیك و ارتدكس تجویز شده است، در كلیساى پروتستان فاقد ارزش است. به گفته ى لوتر، زیارت اماكن مقدس، برگزارى مراسم دعا براى مردگان بی ارزش است و باید از بین برود.
15- پروتستانها براي حصول نجات، ايمان را كافي ميدانند و معتقدند كه نجات و رستگاري مخصوص عمل مشخص نيست و تنها از طريق فيض الهي و در ضمن ايمان پديد ميآيد.
16- پروتستانها كتاب مقدس را تنها منبع و مأخذ اصول اعتقادي و اعمالي خود ميدانند ولی کاتولیکها كتاب مقدس، تعليمات رسمي كليسا (موعظه های پاپ و قدیسان)، سنّت و ارتدکسها سنت و کتاب مقدس را منبع و ماخذ و مرجع خود می دانند.
17- در قرن پنجم ميلادي، مناقشه نستوريوس بر سر دو طبيعت الهي و انساني مسيح دقيقاً از عنواني سرچشمه گرفت که در کليساها براي مريم به کار ميرفت، يعني عنوان ”حامل خدا” نستوريوس که اسقف شهر قسطنطنيه بود، در نيمه اول قرن پنجم به کاربرد اين عنوان اعتراض کرد و به جاي آن کاربرد عنوان ”مادر مسيح“ را پيشنهاد نمود. اين پيشنهاد با اعتراض عدهاي ديگر از اسقفان مواجه شد که ميگفتند از آنجا که مسيح خدا است، لذا ايرادي بر عنوان ”حامل خدا“ يا ”مادر خدا“ وارد نيست. از اين مناقشه بود که اعتقادنامه معروف کالسدون پديد آمد که امروزه براي همه مسيحيان از هر فرقه و کليسايي الزامآور است. برخی کليساها به کاربرد عنوان ”حامل خدا“ ادامه دادند. سپس از همان دورهها رسم شد که در نيايشها، از مريم (مقدس)، با عنوان ”مادر خدا“ تکريم به عمل آيد. اين تکريم در طول زمان، تبديل شد به پديدهاي که چندان از پرستش فاصله نداشت، طوري که در بعضي از کليساهاي کاتوليک، بههنگام تکريم مريم، کلمات و اصطلاحاتي به کار ميرود که براي يک مسيحي پروتستان، عينا همان اصطلاحاتي است که براي پرستش خدا مورد استفاده قرار می گیرد. گرچه يک کاتوليک يا ارتدوکس آگاه ميداند که پرستش تنها مختص خدا است، اما متأسفانه عامه کاتوليکها گاه تمايزي ميان اين دو قائل نميشوند. عنوان ”حامل خدا“ اصطلاحي است که در کليساهاي يوناني زبان به کار ميرفت (به يوناني: ”تئوتوکوس“). نستوريوس پيشنهاد کرد که بهجاي آن، از عنوان ”کريستوتوکوس“ استفاده شود، يعني “مادر خدا“. کليساهاي لاتينيزبان، بهجاي اصطلاح يوناني ”حامل خدا“، اصطلاح لاتيني ”مادر خدا“ را به کار ميبرند. کاتوليکها معتقدند که مريم، مادر کليسا است و کليسا را در دامن خود پرورش ميدهد، او ملکه رسولان و ملکوت تلقي ميگردد. همچنين از آنجا که او مادر مسيح بوده، براي او نقشي بسيار مهم در تدبير نجات قائلاند. عقيده ديگري که از قرن چهارم مطرح بوده، صعود جسماني مريم به آسمان ميباشد. بعضي از پدران کليسا بر اين باور بودند که پيکر مقدس مريم، ”حامل خدا“ نميتوانسته پس از مرگ دچار همان فسادي شده باشد که جسد هر انسان ديگري دچارش ميشود. لذا اين اعتقاد پدید آمد که پيکر او پس از مرگ، به همراه روح او، به آسمان برده شده است. کاتوليکها روز 15 ماه اوت را به مناسبت عيد عروج مريم (مقدس) مادر خداوند جشن ميگيرند. پاپ پيوس دوازدهم، در سال 1950 ميلادي، عروج جسماني مريم را رسماً اصلي جزمي اعلام داشت
ارسال یک نظر